با تاکسی که سر کار می رفتم یه مردی تو تاکسی بود که از ما جرای نذری دادن و نذر کردن حرف میزد
می گفت:تمام وسایل نذری رو آماده کردم
از قبیل :دیگ برنج و غیره ولی هنگام برگشتن تصادف بدی کردم
آخر حرفاش گفت:هر چی بیشتربه خدا نزدیک میشی بیشتر ضرر می بینی
Subscribe to:
Post Comments (Atom)
2 comments:
دلتنگی ها تمام نشدنی هستند..............
باران....
سلام دوست خوبم من با مطلب باران اپم منتظر تو دوست مهربون هستم
نظرتو
برام
بنویس
خیلی مهمه
یادت نره ستاره با کلی مطلب اپه
منتظرمااااا
دلمو نشکونی
فكر مي كني كسي براي آخرت نذري مي ده؟
نه عزيز
دم رو بچسب...
Post a Comment