Wednesday

تاکسی

با تاکسی که سر کار می رفتم یه مردی تو تاکسی بود که از ما جرای نذری دادن و نذر کردن حرف میزد
می گفت:تمام وسایل نذری رو آماده کردم
از قبیل :دیگ برنج و غیره ولی هنگام برگشتن تصادف بدی کردم
آخر حرفاش گفت:هر چی بیشتربه خدا نزدیک میشی بیشتر ضرر می بینی

2 comments:

Anonymous said...

دلتنگی ها تمام نشدنی هستند..............
باران....
سلام دوست خوبم من با مطلب باران اپم منتظر تو دوست مهربون هستم
نظرتو
برام
بنویس
خیلی مهمه
یادت نره ستاره با کلی مطلب اپه
منتظرمااااا
دلمو نشکونی

Anonymous said...

فكر مي كني كسي براي آخرت نذري مي ده؟
نه عزيز
دم رو بچسب...